بررسی و نقد کتاب « جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه» مولف : دکتر محمد درودیان (قسمت 6و7)
ادامه ...امیر حسینی : برای دو گفتمان من خصوصیاتی را بگویم. آنچه که من تا الان در حوزه دفاع مقدس مطالعه داشتم، گفتمان ارتش میگوید؛ ما وارد جنگ شدیم و با یک پیشبینی، در چهار مرحله دفاع کردیم. ارتش از چند ماه قبل از جنگ، طرحی برای دفاع از کشور داشته به ویژه در غرب. وارد شده، چهار مرحله دفاع را پیشبینی کرده و گفته امکان اینکه روی خط مرز دشمن را نگه داریم، نیست. ما میآییم عقب، دشمن را در مواضع سد کننده، سد میکنیم، متوقفش میکنیم. یعنی در واقع عملیات تاخیری انجام میدهیم در مرحله اول، در مرحله دوم دشمن را تثبیت میکنیم و فرسودهاش میکنیم، در مرحله سوم دشمن را از کشور بیرون میکنیم. و در مرحله چهارم تنبیه متجاوز اسمش را بگذاریم یا تهاجم به دشمن یا انهدام. در خیلی از اسناد، انهدام دشمن در مرحله چهارم و پنجم آمده است. این ترتیب کار به صراحت در گفتگوها و مصاحبه فرماندهان ارتش آمده که در کتاب هم ذکر شده، آقای درودیان هم آوردهاند، اگر مصاحبهای با شهید بزرگوار فلاحی انجام شده، ایشان این چهار مرحله را به عنوان استراتژی دفاعی ارتش اعلام میکند. این دفاع، آن هم دفع تهاجم یا دفع تجاوز و انهدام دشمن. سپاه چه میگوید؟ سپاه میگوید وقتی که دشمن تجاوز کرد، مردم دشمن را نگه داشتند و ارتش چهارتا عملیات در سال اول انجام داد، موفق به بیرون راندن دشمن نشد، در سال دوم، ما یعنی سپاه و بسیج هم آمدند به کمک و توانستیم دشمن را دفع بکنیم و حالا بعد از خرمشهر هم دنبال انهدام دشمن یا سقوط صدام بودیم. این دوتا گفتمان با هم یک تفاوتهای شکلی و حتی اساسی دارد. ما معتقدیم آن گفتمان اول یک گفتمان علمی است مبتنی بر آیین نامه است، حساب شده است، ولی گفتمان دوم را به هیچ وجه قبول نداریم. لذا این مباحث، تقریباً داخل این چهارچوب مطرح میشود و حالا از اینجا شروع کنم؛ این کتاب یک ویژگی هم که دارد، این است که روند را بررسی کرده هم زمان با اینکه وقایع جنگ را تجزیه و تحلیل کرده، روند جنگ را هم از روز اول تا پایان بررسی کرده. به نظر من چندتا نکته از دید نویسنده مغفول مانده است؛ اولاً اینکه به هرحال برای تثبیت دشمن یک تعداد حدود 85هزار سرباز احتیاط، (سربازان منقضی 56) وارد جنگ شدند. طبق قانونی که آن روز نافذ بود و امروز هم احتمالاً آن قانون باشد. این 85هزار نفر آمدند تا یگانهای ارتش را پر کنند و استعدادش را بالا ببرند تا ارتش در 1000کیلومتر مرز دشمن را تثبیت بکند. دشمن که در یک محور نبود، در سه محور شمالغرب،جنوب و غرب وارد کشور ما شده بود. یعنی خط دفاعی ما که بعداً شد 1400کیلومتر، آن روز 1000کیلومتر بود. اینها 1000کیلومتر را دفاع کردند و دشمن را تثبیت کردند که در کتاب از این مبحث صحبتی نشده است. یا اینکه ساختار و سازمان ارتش مستقر شده در مناطق عملیاتی است یعنی فرماندهیها، قرارگاهها همه چیز مبتنی بر نظام قانون کشور مستقر شدند. فرمانده را امام مشخص کرده، قرارگاهها مشخص است، یگانها مشخص است، ولی در کتاب از این ساختار فرماندهی هیچ صحبتی نشده است. البته در جایی که ایشان سعی میکند جبهه را ببیند، عمدتاً فرماندهان سپاه محورها را دیده و افرادی که تأثیر گذار در بخش سپاه بودند و ارتش اصلاً دیده نشده. مناقشات بین ارتش و سپاه یا به قولی از نظر سیاسی بین بنیصدر و سایر انقلابیون در داخل کشور درحال انجام بود. در بخش سیاسی-امنیتی هم سردار خیلی دقیق تجزیه و تحلیل کرده که من وارد آن مباحث نمیشوم و صرفاً حوزه نظامی کتاب را نقل میکنم.
pt22b, [20.05.17 08:26]
بررسی و نقد کتاب « جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه» مولف : دکتر محمد درودیان در دانشگاه عالی دفاع ملی( قسمت هفتم ) ادامه ...امیر حسینی :امام حکمی صادر میکند و بنیصدر را عزل میکنند، این حکم تقریباً در ماههای فکر میکنم هشتم، نهم جنگ صادر شد، آقای بنیصدر از فرماندهی کل قوا عزل شد، ولی این حکم ادامه دارد، ادامهاش این است که شهید فلاحی آن روز به عنوان فرمانده کل قوا، جانشین بنیصدر میشود و تا لحظه شهادتش هم شهید فلاحی این حکم را دارد، یعنی در واقع فرماندهی جنگ با ارتش است که باز این حکم و ادامه حکم در کتاب دیده نمیشود. یک مبحث دیگر، سردار در مورد جنگ و انقلاب، جنگ و سیاست و جنگ و امنیت ملی دارند که فرضیه این نظریاتشان، مفروضاتشان این است که ارتش فروپاشی شده بود. به نظر من فروپاشی ارتش در 22بهمن 57است که در واقع مقابل انقلاب نمیایستد و میآید طرف مردم، اینجا به نوعی ارتش فروپاشی شد، ولی از روز 23بهمن مجدداً ساختار بندی شد. یعنی ارتش از همان هفته بعد از انقلاب وارد درگیری شد به نفع انقلاب. زمان جنگ که 20ماه از انقلاب میگذرد، حدوداً 40درصد نیرو زمینی ارتش در کردستان است. یعنی در واقع در حال جنگ است. دیگر اینجا نمیشود گفت فروپاشی. در کردستانی که ما روی زمین راه نداشتیم برویم، ارتش راه باز میکند با هوانیروزش، با نیروی هوائی و با یگانهایش. بنابراین ارتش در زمان آغاز جنگ فروپاشیده نیست. لذا این مفروض را اگر ما در رابطه با این نظریات بگیریم، یک مقدار نظریات هم قابل تردید میشود. این در صفحه 60تا 64سه فرضیه الف و ب و ج را...
آقای درودیان: نه! کلمه فروپاشی در این سه صفحه کجاست؟ امکان ندارد این باشد!!