بررسی و نقد کتاب « جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه» (قسمت دوم)
pt22b, [15.05.17 08:03]
بررسی و نقد کتاب « جنگ ایران و عراق؛ پیش درآمدی بر یک نظریه» مولف : دکتر محمد درودیان در دانشگاه عالی دفاع ملی( قسمت دوم) دکتر درودیان : این جلسه غیر از دیدار با دوستان، برای من هم فرصتی شد که دوباره نگاهی به کتاب بیندازم. این امکان برای عزیزانی که کتاب را میخوانند، وجود دارد که هر برداشتی میخواهند، داشته باشند. نظریهای که البته بیشتر در حوزه ادبیات است تا حوزه تاریخنگاری، "نظریه مرگ" مؤلف است، میگوید وقتی مؤلف چیزی را نوشت، دیگر آن متن این قابلیت را دارد که از آن برداشتهای مختلفی شود. روی برداشتهایی که میشود، من هیچ حساسیتی ندارم. اگر کسی سؤالی بپرسد، تذکری دهد، این به درد من خواهد خورد، و الا اگر تعریف و تمجید کنیم، چیزی به ما اضافه نخواهد کرد.
رویکردی که به مسأله داشتم، روش بررسی و ساختار کتاب را اجمالاً توضیح میدهم. اگر سوال و مطلبی مطرح بود، من مجدداً در خدمت شما خواهم بود.
کتاب مشتمل بر یک مقدمه و شش فصل و یک نتیجهگیری است. فصل اول، بدون اینکه چهارچوب نظری را ایجاباً مطرح کنم، فرض گرفتم که جنگ یک مسأله استراتژیک است. مسأله مخاطرهآمیزی است که با موجودیت ملتها، موجودیت یک جامعه، هویت یک کشور سر و کار دارد. بنابراین شکست یا پیروزی میتواند یک کشور را به ارتقاء یا انحطاط بکشد. عراق، افغانستان و کشورهای دیگر ، سرنوشت کنونی آنها متأثر از بحرانهایی از جمله جنگ است.
بنابر این با این تعریف، در فصل اول رویکردهای موجود را نقد و بررسی کردم. به نظرم در این سالهایی که درگیر نقدو بررسی بودم، جاهای مختلف هم نوشتهام که فکر میکنم؛ سه رویکرد عمده در ارتباط با جنگ وجود دارد. یک رویکرد؛ تاریخی- عملیاتی که مختص به ارتش و سپاه است. به همراه اسناد که چیزی در حدود 500 اثر تحقیقاتی با تساهل و تسامح با این مشخصه برجای مانده است. رویکرد دیگر؛ فرهنگی – هنری است که به نظر من حوزه هنری بیشتر، همینطور شهید آوینی، خاطره گویی، رمان نویسی را شامل میشود که خود آن هم دسته بندیهایی دارد که من در کتاب توضیح دادهام. سومین هم؛ رویکرد سیاسی- انتقادی است که اپوزیسیون نظام و منتقدین سیاسی طرح کردهاند. فکر میکنم جنگ به عنوان یک مسأله استراتژیک در هیچکدام از این سه رویکرد نیست. جنگ به نوعی پاره پاره شده؛ تقلیل پیدا کرده به مسائلی که ارتباط با آن دارد، ولی آن مسأله ای که ماهیتاً جنگ را میسازد و ضرورتهای استفاده از قدرت نظامی را ایجاب میکند و منجر به جنگ میشود، مطرح نمیشود. در فصل اول، من این بحث را انجام دادهام. در فصل دوم بحث روش شناسی، مطالعات جنگ ایران و عراق را بر اساس رهیافتهای نظری مختلفی که وجود دارد، بررسی کردهام که بر اساس کدام رهیافت باید بر رسی کنیم. سه رهیافت کلان وجود دار د که اولین رهیافت؛ پیوستگی جنگ و انقلاب است، در حوزه ادبیات متأثر از این رویکرد هستیم. حوزه ارزشی، حوزه مسائل شهدا، حتی مفهوم جنگ دفاعی در مفهوم پیوستگی جنگ و انقلاب قابل تبیین است. رهیافت دیگر جنگ و سیاست است که من نظریه کلاوزویتس را پذیرفتم. کتابی برای انتشارات سمت نوشتهام: جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل. حدود 20 صفحه این نظریه را توضیح دادهام و با نیازهای خودمان مرحلهبندی کردهام که کلاوزویتس به این معنی نگفته و من نظریه را بست دادهام. رهیافت دیگر؛پیوستگی جنگ با امنیت ملی است که وقتی کشور مورد تهدید قرار میگیرد، جنگ و تجزیه میشود، این، امنیت ملی است که به مخاطره افتاده است.
این سه رهیافت را بررسی کردهام و معتقدم؛ هیچکدام نمیتواند پشتوانه یک بحث نظری مناسب برای تعریف جنگ به عنوان یک مسأله استراتژیک باشد. بعد از فصل اول و دوم، جنگ را با یک ساختار جدیدی بررسی کردهام. تقریباً قبل از این کتاب، چهار یا پنج بار جنگ را بررسی کردهام. یک مرتبه در نسخه پنج جلدی سیری در جنگ ایران و عراق، دیگر بار در پنج جلدی نقد و بررسی پرسشهای اساسی از جنگ بوده، مرتبه دیگر در از آغاز تا پایان بود، در کتابی به عنوان " جنگ ایران و عراق، گزینههای راهبردی"، و آخرین بار در کتاب" جنگ ایران و عراق، موضوعات و مسائل" که برای انتشارات سمت نوشتم.